توقیع

  • خانه 
  • صلی الله علیک یا رسول الله.... 
  • تماس  
  • ورود 

مهر بی پایان....

13 مهر 1404 توسط زهرا برغمدي

به نام خدا

جانا به غریبستان چندین به چه می‌مانی

بازآ تو از این غربت تا چند پریشانی

صد نامه فرستادم صد راه نشان دادم

یا راه نمی‌دانی یا نامه نمی‌خوانی

گر نامه نمی‌خوانی خود نامه تو را خواند

ور راه نمی‌دانی در پنجهٔ ره-دانی

بازآ که در آن محبس قدر تو نداند کس

با سنگ دلان منشین چون گوهر این کانی

ای از دل و جان رسته دست از دل و جان شسته

از دام جهان جسته بازآ که ز بازانی

هم آبی و هم جویی هم آب همی‌جویی

هم شیر و هم آهویی هم بهتر از ایشانی

چند است ز تو تا جان تو طرفه تری یا جان

آمیخته‌ای با جان یا پرتو جانانی

نور قمری در شب قند و شکری در لب

یا رب چه کسی یا رب اعجوبه ربانی

هر دم ز تو زیب و فر از ما دل و جان و سر

بازار چنین خوشتر خوش بدهی و بستانی

از عشق تو جان بردن وز ما چو شکر مردن

زهر از کف تو خوردن سرچشمه حیوانی

 مولانا

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 نظر دهید »

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

مهر 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
      1 2 3 4
5 6 7 8 9 10 11
12 13 14 15 16 17 18
19 20 21 22 23 24 25
26 27 28 29 30    

توقیع

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • محافظین حریم زینبی

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس